هفته گذشته «باراک اوباما» به ژاپن و هیروشیما رفت و در آنجا آشکارا تلاش کرد تا طی یک سخنرانی نیمه فلسفی، جنایتی را که دولتمردان کشورش در خلال جنگ جهانی دوم مرتکب شده بودند، عادی و حتی رفتاری ناگزیر برای پیشگیری از ضرری بزرگتر، یعنی ادامه جنگ قلمداد کند. رئیسجمهور آمریکا از تاریخ دریافت جایزه صلح نوبل که ناباورانه به او اهدا شد، هر کجا رفته، سعی داشته بر سیاستهای غیرقابل توجیه اسلافش سرپوش گذاشته و خود را یک چهره متفاوت و فرشته صلح معرفی کند. در سفر به مصر، سال گذشته رفتار مشابهی داشت و یک هفته پیش از سفر به ژاپن در ویتنام نیز به همین شیوه عمل کرد و البته در سفرهای بسیار دیگر که قصد نقل و نقد آنها را ندارم. اما در این بین سفر او به «هانوی» نشانگر اهداف واقعی واشنگتن در منطقه و تکرار و تمدید خوی برتریطلبی شیطان بزرگ در مقابل کنترل خاموش و بدون خونریزی ملتها و دولتهای هدف از طریق فرهنگ و رسانههای فراگیر غربی بود. همان جنگ پنهانی که ما آن را به عنوان پروژه نفوذ و تهاجم فرهنگی میشناسیم و متأسفانه برخلاف فراوانی شعارها در مقابل آن، هیچکس خطراتش را جدی نمیگیرد، اما ویتنام نمونه آشکاری از پیروزی آمریکا در چنین تهاجمی است!
پیامد سفر اوباما به ویتنام، بههمراه اخبار مربوطه، تصویری به رسانههای جهان رسید که به باور این قلم گویاتر از صدها تحلیل و سخنرانی و کتاب بود. تصویری که نمایش آشکار زانو زدن یک ملت بزرگ در برابر پلیدترین دشمن خودش بود. در این عکس «اوباما» را میبینیم که به همراه چند مقام ارشد ویتنامی میزبانش در حال خروج از یک غذافروشی در «هانوی» است و بیرون در حاشیه خیابان، پشت نردههای امنیتی، انبوهی از مردم در حال هل دادن یکدیگر برای دیدن باراک اوباما، شادمان و هلهله کنان برای او دست تکان میدهند و قریب به اتفاقشان با گوشیها سرگرم تصویربرداری از رهبر کشوری هستند که در سالهای نه چندان دور به فجیعترین شکل و در شرمآورترین و بیسابقهترین جنایت ثبتشده قرن بیستم، میلیونها زن و مرد و کودک ویتنامی را سلاخی کرده است.
شاید برخی چنین استدلال کنند که دشمنی تا کی؟ چه ایرادی دارد تا کینهها بالأخره روزی ناپدید شوند؟ و... از این جملات به ظاهر منطقی و شیرینی که اغلب طرفهای غربی در چنین مواقعی بر زبان میآورند، اما این برای زمانی است که دیگر خطری از سوی آنها شما را تهدید نکند! چرا اوباما به ویتنام رفت و ناگهان هانوی تا این اندازه برای کاخ سفید اهمیت یافت؟ واشنگتن مدتها این کشور را مشمول تحریمهای سنگین کرد، بویژه تحریمهای تسلیحاتی و حالا این تحریمهای تسلیحاتی را در همین سفر بطور کامل حذف کرده است. علت اما مهربانی آنها به هانوی نیست. آمریکا به شدت از سوی پکن و تحرکات نظامی چین در دریای چین جنوبی احساس خطر میکند. فرستادن ناوهای غولپیکر نظامی به منطقه حساسیت چینیها را برانگیخته و لذا کم هزینهترین و راحتترین راه کنترل پکن، کمک به همسایگان چین و تحریک آنها علیه این کشور است. سیاستی که اوباما بخوبی در حال پیشبردن آن است. مقدمات این موفقیت را نیز هالیوود، رسانههای خبری و هجوم فرهنگی آمریکا طی چند دهه پس از جنگ در ویتنام برای آنها فراهم کرده است تا مردم ویتنام به جای نفرت از قاتلان دیروز خود، امروز به چشم حسرت به آنها بنگرند و به ابزار دست کاخ سفید برای اجرای ارزانتر سیاستهای خصمانهاش علیه چین در منطقه بدل شوند!
نظر شما